جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ يکشنبه ۱۶ ارديبهشت


 
  • پیام به هجدهمین دورۀ همایش «حکمت مطهّر»
  • میزان زکات فطره و کفّاره در سال ۱۴۰۳
  • پیام در پی شهادت سردار مجاهد، سرتیپ پاسدار محمدرضا زاهدی
  • پیام به نوزدهمین نمایشگاه قرآن و عترت اصفهان
  • پیام در پى ارتحال عالم جليل القدر مرحوم آيت‌الله امامى كاشانى«قدّس‌سرّه»
  • پیام در آستانۀ برگزاری ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان رهبری و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • شرکت در ششمین دورۀ انتخابات مجلس خبرگان و دوازدهمین دورۀ انتخابات مجلس شورای اسلامی
  • پیام در پی ارتحال عالم‌جلیل‌القدر آیت‌اللّه آقای حاج سید محمّد موسوی بجنوردی «رضوان‌اللّه‌علیه»
  • پیام تسلیت در پی درگذشت آيت‌الله آقاى حاج شيخ عبدالقائم شوشترى«رضوان‌الله‌عليه»

  • -->

    اخلاق / اخلاق در خانه/جلد اول / جلسه چهاردهم/فصل پنجم
    اصمعي و زن صابر


    اصمعي ويزر مأمون بود. خود مأمون يك شيطان بسيار بزرگي بود؛ يك عالم شيطاني بود. اصمعي هم مرموز بود. مي‌گويد من به شكار رفتم قافله را گم كردم. يك كار زشتي كه از نظر اسلام هم حرام است و خلفاي بني‌اميه و بني‌عباس هم انجام مي‌دادند صيادي تفريحي بود. تفريحشان اين بود كه به صيد مي‌رفتند. اصمعي مي‌گويد قافله را گم كردم و در بيابان ماندم، از دور يك خيمه‌اي ديدم به‌طرف آن حركت كردم ديدم يك زن جوان زيبائي در اين خيمه نشسته است. من هم د رگوشة خيمه نشستم و او هم آن طرف خيمه نشست. خيلي تشنه بودم. گفتم يك مقدار آب به من بده. ديدم رنگش پريد گفت اجازه از شوهرم ندارم. بعد گفت اصمعي! من يك مقدار شير دارم ناهار من است. من ناهار نمي‌خورم و شير به تو مي‌دهم. شير را آورد من خوردم. يك ساعتي نشسته بودم كه وقتي ديدم يك تلاطمي براي اين زن پيدا شد. بلند شد ايستاد. ديدم از دور يك شتر سواري مي‌آيد كه شوهر او بود همان آبي كه به من نداد بيرون خيمه برد و شوهرش كه پيرسياهي بود آمد. تعجب كردم. اين، شوهر اين زن با جمال است! ديدم اين پيرسياه را از شتر پياده كرده؛ بر سنگي كه قبلاً آن را مهيا كرده بود پاهاي او را شست؛ دست و صورتش را شست و با يك احترامي او را وارد خيمه كرد و در مقابلش نشست. ديدم اين مرد بداخلاقي مي‌كند و هر چه بداخلاقي مي‌كند، اين زن خوش‌اخلاقي مي‌كند، هر چه او تندي مي‌كند او خوش‌اخلاقي مي‌كند از بس بداخلاقي كرد من بي‌حوصله شدم ترجيح دادم كه در وسط آفتاب و بيابان باشم اما در اين خيمه نباشم از خيمه آمدم بيرون مرد خيلي اعتنائي نكرد اما زن براي احترام من كه مهمانم براي خداحافظي از خيمه بيرون آمد. من هم بيرون خيمه به او گفتم خانم!‌ حيف از تو نيست با اين جواني، زيبائي و كمالت اين پيرسياه را اين‌گونه رسيسدگي مي‌كني؟! ديدم رنگش تغيير كرد. گفت: اصمعي! توقع نداشتم كه پشت‌سر شوهرم حرف بزني توقع نداشتم كه ميان من و وشهرم كدورت بياندازي. بعد گفت من يك روايتي از پيغمبر اكرم(ص) شنيدم و مي‌خواهم به آن عمل كنم. اصمعي! دنيا هر چه باشد مي‌گذرد آنچه نمي‌گذرد آخرت است ما شب اول قبر داريم؛ برزخ داريم؛ بهشت دارريم؛ جهنم داريم؛ آنچه نمي‌گذرد آنجاست. والا دنيا به‌يك چشم به‌هم زدن خوب يا بدش مي‌گذرد. من مي‌خواهم به اين روايت عمل كنم تا بهشتي شوم شنيدم پيغمبر اكرم(ص) فرمود:

    «الايمان نصفه الصبر و نصفه الشكر»

     يعني ايمان دو بال دارد صبر بر مصائب و شكر بر نعمت‌ها. يك مسلمان بايد در مقابل بلاها صابر باشد و در مقابل نعمت‌ها شكرگذار. من به بداخلاقي اين شوهر مي‌سازم تا صبرم كامل شود به‌شكرانة جواني، جمال، نعمت‌هايي كه خدا به من داده است به اين شوهر بداخلاق خدمت مي‌كنم تا ايمانم كامل شود.

    به اين مي‌گويند يك خانم مسلمان. بعكس بعضي اوقات انسان مي‌بينيد كه يك جملاتي از برخي زن‌ها گفته مي‌شود كه از هيچ بي‌ادبي گفته نمي‌شود.

    دو روز قبل گفتمم مواظب باشيد ديگران را به رخ يكديگر نكشيد آن وقت مثال زدم كه  خانم! مواظب باش نگوئي فلان مرد از نظر خرج و مخارج عالي است. به شما گفتم مواظب باشيد نگوئيد كه فلان مرد داراي زن خوبي است. گاهي برخي از مردها راجع به زيبائي يك غلطهائي دارند: مثلاً به خانمش مي‌گويد ببين زن همسايه چقدر قشنگ است تو زيبا نيستي. معلوم است هر چه محبت در دل اين زن باشد از بين مي‌رود. يك جمله ولو ممكن است از نظر اين آقا كوچك باشد اما اين از نظر بردن محبت بسيار بزرگ است. به‌جاي اين جمله وظيفة مرد اين است كه ولو زن در نظر او زيبا نباشد بگويد چه زن خوبي چه زن زيبائي بهتر از تو سراغ ندارم. زن به شوهرش بگويد به! چه مردانگيي داري مردي بهتر از تو سراغ  ندارم بالاخره زن بايد خدمتگذار مرد باشد و مرد بايد خدمتگذار زن، زن تعريف مرد را بكند مرد تعريف زن را. اتفاقاً از جاهائي كه دروغش مانعي ندارد همين جاست، به زنش بگويد چقدر قشنگي! زن به مرد گويد چقدر مردانگي داري! عالي هستي. اين كوچك‌ها از نظر جلب محبت بسيار بزرگ است و از نظر شخصيت هم چنين است يعني يك زن با شخصيت اين است كه هميشه نظرش به شوهرش باشد نه به ديگران. در روايات مي‌خوانيم اگر خانمي عطر بزند و از خانه بيرون آيد هر نامحرمي كه بوي اين عطر يا ادكلنش را بشنود ملائكه او را لعن مي‌كنند. و در روايات مي‌خوانيم آن خانمي كه بوي عطر مي‌دهد و از خانه بيرون مي‌آيد پاي او به هر سنگ و كلوخي برخورد زمين او را لعن مي‌كند؛ ملائكه او را لعن مي‌كند تا اين‌كه برگردد به خانه. من تقاضا دارم از خانم‌ها چادرهاي بيرونشان را، لباس‌هاي بيرونشان را درآن كمدي كه عطر يا لباس عطري هست نگذارند كه بوي عطر برندارد. تقاضا دارم از خانم‌ها عطر نزنيد و وارد كوچه شويد كه اگر بوي عطر شما را نامحرم استشمام كند ملائكه شما را لعن مي‌كنند؛ در و ديوار؛ زمين و زمان شما را لعن مي‌كنند؛ و خيال نكنيد شعور ندارد.

    «و ان من شيء الا يسبح بحمده و لكن لا تفقهون تسبيحهم»[1]

    ما سميعيم و بصيريم و هشتي                 با شما نامحرمان ما خامشيم

     

    اگر شنوايي باشد صداي الله‌اكبر اين ستون را گوش انساني مي‌شنود. اما همين خانم اگر براي شوهرش عطر بزند و وارد رختخواب شود ملائكه تا صبح براي او استغفار مي‌كنند و خدا از او راضي است؛ پيغمبر و ائمه طاهرين و ملائكه از او راضي هستند و برايش استغفار مي‌كنند تا از خواب بيدار شود. اين ممكن است در نزد خانم چيز كوچكي باشد اما براي جلب محبت بزرگ است. خانم! شخصيت تو به اين نيست كه با چادر شرمن يا لباس جلف و جالب وارد كوچه شوي. اين بي‌شخصيتي است. يقين داشته باش همين چادر شرمن به هر اندازه‌اي كه براق باشد ضربه بيشتر به شخصيت تو مي‌زند؛ همين لباس جلف و جالب هر اندازه‌ كه جلبش بيشتر باشد به تو ضربة بيشتري مي‌زند. قرآن مي‌فرمايد ضربه مي‌زند.

    «ولا تبرجن تبرج الجاهليه الاولي»[2]

    يعني خانم! ‌تو مسلماني تو باشخصيتي تو مثل زن‌هاي جاهليت همه‌جائي نيستي. وقتي وارد كوچه شدي لباس‌هايت جالب نباشد؛ نظرها را به خود جلب نكن؛ رويت را بگير صورتت جلب نظر نكند. زن با شخصيت يعني چنين زني و زن شخصيت يعني آن زني كه با لباس‌هاي جالب وارد كوچه شود زن اگر شخصيت دارد بايد براي شوهرش جالب باشد. مرد اگر شخصيت دارد بايد در خانه براي خانمش جالب باشد. خيال مي‌كند شخصيت آن است كه در خانه داد بزند. و همان‌گونه كه از شير مي‌ترسند از او بترسند. بعضي اوقات هم مي‌گويد من بايد اين دادها را بزنم والا بر من مسلط مي‌شود. اشتباه مي‌كني اين حرف شيطاني است. تو سالم باش، سليم القلب باش، زبان گرم و نرم داشته باش به زنت بگو تو را دوست دارم، تمام عالم فداي تو، من زحمت مي‌كشم  تا تو در رفاه باشي و وقتي تو در رفاه باشي آن وقت عيد من است به اين مي‌گويند يك مرد باشخصيت. دادزدن در خانه بي‌شخصيتي است. كوچك است اما براي سلب محبت بزرگ. كمك به خانم، نظافت داشتن در خانه براي خانم و با زبان نرم برخورد كردن نشانة شخصيت است.

    پيغمبر اكرم(ص) در اتاق عايشه نشسته بودند يك ظرف آش يكي از هووهاي عايشه براي پيغمبر اكرم(ص) آورد. اين هوو آش پخته بود دلش نيامد بخورد گفت پيغمبر در آن اتاق است يك مقداري براي او برد. عايشه رگ هوو گريش  گل كرد و با پازد به اين كاسة آش. آش از اتاق بيرون افتاد. كاسه شكست. آش ريخت پيغمبر اكرم يك نگاهي به عايشه كردند و فرمودند: عايشه! چرا چنين كردي؟ اولاً اسراف كردي زيرا آش ريخت. ثانياً اسراف كردي كاسه را شكستي و ضمانت بر گردن تو آمد. بعد هم من مي‌خواستم اين آش را بخورم چرا ننشستي با هم بخوريم؟ بعد فرمودند: عايشه ديگر از اين‌كارها نكن.

    به اين مي‌گويند يك مرد باشخصيت حرف‌هايش را مي‌زند ولي با زبان نرم؛ با مهرباني.

     

    پي نوشت ها:

     

    [1]. سوره اسراء آيه44 ترجمه: چيزي نيست مگر اينكه خدا را تسبيح مي‌كند ولكن شما تسبيح كردن آنها را درك نمي‌كنيد.

    [2]. سوره احزاب آيه33 ترجمه: و مانند جاهليت پيشين آرايش و خودآرايي مكنيد.


     

    چاپ
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365